محمدرضا جعفری جلوه 19 خرداد در همایش سینماگران استان اردبیل گفت: «هماکنون 250 سالن سینما در کشور فعال است. ما در سال گذشته 35 باب آن را مورد بازسازی قرار دادیم و در این خصوص از سرمایهگذاران خصوصی بهشدت حمایت میکنیم.»
اما 2 هفته پیش از جعفری جلوه، مدیرعامل مؤسسه سینماشهر نیز آمار را 40 سینما اعلام کرده بود.
مؤسسه سینماشهر که وابسته به معاونت سینمایی ارشاد است، همان جایی است که هزینه این بازسازیها را تأمین میکند. مجید مسچی این هزینه را برای سال گذشته، 45 میلیارد ریال اعلام کرده است: «50 درصد از این مبلغ توسط مؤسسه سینماشهر و بقیه از سوی مالکان سینماها پرداخت شده است.»
آنطورکه مسچی میگوید امسال هم همین مقدار اعتبار برای بازسازی سینماهای کشور در نظر گرفته شده است و بازسازی هر سینما هم بین 5/1 تا 5/4 میلیارد ریال هزینه دارد.
اما جالب آنکه مسچی تعداد سینماهای کشور را 270 باب اعلام کرده و ادامه میدهد: «کاری که طی یک سال گذشته برای بازسازی و رونق سینماها در کشور انجام شده از کل کاری که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی صورت گرفته بیشتر است.»
طبق آمار رسمی کشور، در سال 1355 جمعیت تهران 995 هزار نفر بود. در همان سال 112 سالن سینما در سطح شهر همهروزه نمایش فیلم داشتند و بیش از 50 میلیون نفر در طول سال به سینما میرفتند. تنها 8 سال بعد، یعنی در سال 1363، جمعیت پایتخت به 5/6 میلیون نفر رسید.
درحالیکه تعداد سالنهای سینما به 76 باب کاهش پیدا کرد. این روند تا سال 1380 تغییر چندانی نکرد. تعداد سالنهای تهران در این سال، 87 سالن بود با تماشاگرانی در حدود 189 هزار در طول یک سال.
این آمار و ارقام، اگرچه بسیار تلخ است، اما نشان میدهد آنچه در طول سالهای پس از انقلاب انجام شده، آنچنان است که مقایسه فعالیتهای نهادهای مرتبط با این امر با سالهای گذشته، هیچ نتیجهای بهدنبال نخواهد آورد و کلاهی است که با دستهای خودمان تا روی چشم پایین میکشیم.
نریمان شاداب که سرانجام جای خود را به مجید مسچی داد، پیش از این گفته بود: «75 درصد سینماهای کشور به پیش از انقلاب مربوط میشوند و ساختار سازمانی و وسایل و تجهیزات فنیشان، در حدود 40 سال قدمت دارند.»
استاندارد بینالمللی، یک صندلی برای 50 تا 75 نفر است. یعنی برای جمعیت بالای 70 میلیون نفری ایران، دستکم به هزار سالن سینما با 800 هزار صندلی نیاز داریم. درحالیکه تنها 250 سالن با 200 هزار صندلی داریم، یکچهارم آنچه که باید داشته باشیم.
بنابراین اگرچه فعالیتهای مسئولان وزارت ارشاد و شهرداری در چند سال گذشته، نویدبخش آینده روشنتری است،اما شاید مقایسه صحیحتر آنچه کردهایم، مقایسه آنچه هستیم و آنچه باید باشیم باشد.
هرچند که سالنهای موجود نیز پر نمیشوند و بخش عمده ظرفیت آنها همواره خالی است. به زبان آمار، از هر 100 صندلی سینما در هر سانس، بیش از 90 صندلی خالی است. این رقم برای سال 54، 65 صندلی بوده است.
مردم تهران در این سال 36 میلیون بار به سینما رفتهاند، اما همین مردم درحالیکه تعدادشان 4 برابر شده بود، در سال 80، یکچهارم کمتر به سینما رفتهاند و شاید همین سینما نرفتن بود که سبب شد نهتنها سالنها از 400 باب در سال 57 به رقم ایدهآل 1000 نرسد، بلکه حتی هر روز یک سینما از دور خارج شد تا رسید به رقم کنونی.این آمار و ارقام را میتوان چندین صفحه ادامه داد و مدام افسوس خورد و سر تکان داد، اما شاید همه اینها نواختن شیپور از سر گشاد آن باشد.
شاید اگر مردم را بیشتر به سالنها بکشانیم و صرفه اقتصادی کار بالا رود، نیاز به التماس کردن از بخش خصوصی نباشد که لطف کند و سر کیسه را برای ساخت سالنهای خالی، شل کند.
شاید اگر جلوی قاچاق همین فیلمهای اندک با فروشهای اندک را بگیریم، همین چرخه اقتصادی اندک هم از چرخیدن نایستد. شاید اصلا ماجرا جور دیگری باشد. شاید راه را اشتباه آمدهایم.